سياست ابا عبدالله خدائي بود

آنانكه پا به عرصه سياست مي گذارند اين مطلب را بهتر تجزيه و تحليل خواهند كرد. حضرت امام حسين (ع) سياست مداري خدائي بودند. حضرت با داشتن ياراني اندك چنان وحشتي بر دل سياستمداران و جنگاوران مقابل خويش افكنده بود كه دشمنان فكر مي كردند با لشگريان زيادي مقابله خواهند كرد. در حالي كه شما بهتر مي دانيد سپاه امام حسين (ع) بيش از چند ده نفر از پيرمردان و زنان و كودكان و جوانان انگشت شماري نبودند. اينجا خدائي بودن سياست حضرت نشان داده مي شود بدينگونه كه اباعبداله شمعها و آتش موجود را خاموش نموده به اطرافيان خويش مي فرمايند آنان كه دنيا را مي خواهند فردا مي توانند از لشگر يزيد متنعم گشته و با خوشي و راحتي ادامه حيات بدهند، ولي آنان كه آخرت را ترجيح مي دهند با من باشند كه متأسفانه چندين تن از تاريكي شب استفاده كرده و امام را ترك مي كنند و كساني كه مي مانند با اطاعت از حضرت، آخرت خويش را با وعده الهي كه توسط اباعبداله (ع) داده شده بود بيمه مي كنند. امام حسين (ع) روشنائي سياسي را در دنيا به كلامي گرانبها رقم مي زنند، اما مانده كه چگونه برداشت كنند. حضرت فرمود: اي مردم از خدا بيخبر كه با اهل بيت پيامبر در جنگ وارد مي شويد آيا از خدا نمي ترسيد و از پيامبر خدا شرم نمي كنيد؟ اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد.

سروران، سياست كاذب يزيديان، آزادمردي را در حيطه خود پذيرا نبود بلكه همواره نامردي را يدك مي كشيدند و دنيا را به آخرت ترجيح داده بودند. امام سياستي به نورانيت الهي را در دل داشتند امّا طرف مقابل را جهالت فرا گرفته بود و آنچنان دلشان در تاريكي مطلق بود كه به كودك شيرخواره امام نيز رحم نكردند و او را كه روي دستان پدرش قرار داشت با تيري سه پر كه هيچ شكارچي آن را براي شكار خود بكار نمي بَرَد به قتل رساندند. امام حسين (ع) مرگ با شرافت را به زندگي ذلّت بار و سر فرود آوردن در مقابل ظلم ترجيح دادند و چون دست باري تعالي در عالم غيب با امام و خاندان و ياران باوفايش بود شهادت را با آغوش باز پذيرا شدند. خريدار خون آن بزرگواران خود خداي متعال بوده است. يزيد و يزيديان در تاريكخانه مرموز سياست كاذب خويش لوليدند و آتش جهنم را به جان خريدند. پس بنابراين سياست امام را خدائي و سياست يزيد و يزيديان را شيطاني بايد ناميد. ببين فرق از كجا تا كجاست.

مردم دنياي ظاهري بدانند هر قدر حيله و نيرنگ براي از بين بردن شيعه بكار گيرند عاقبت به شكست منتهي خواهد شد و تا جهان هست انقلاب شيعه در كربلاي معلي تكرار خواهد شد و فكر نمي كنم شرق و غرب بتوانند نقطه اي از منزلت خدائي اين مسئله را كم كرده باشند. وصيت مي كنم دست اندر كاران جهاني عنايت كرده، معامله بين امام حسين (ع) و خداي متعال كه خالق تمام هستي است را مطالعه و به اصل قضيه پي برده آخرت خويش را با اينكه معتقد نيستند تيره و تار نكنند و به مسلمين و برادران اهل سنت در سراسر دنيا عرض مي كنم شما كه تابع يك دين و كتاب هستيد با اندكي تفكر حق را از ناحق تشخيص داده و عملكرد گذشتگان را به خوبي بشناسيد و تعصب خشك و خالي را به دنياي اخروي كه در برابر عدل الهي خواهد بود نفروشيد و لااقل نمك روي زخم نپاشيد. در حالي كه خيلي از برادران اهل تسنن به اصل قضيه پي برده و از عملكرد گذشتگان ناراحت و شرمنده اند در حالي كه شما عزيزان اگر خود را جاي شهداي كربلا بگذاريد و با اهل و عيال و كودكان شما چنان رفتاري با آنهمه لشگر تا دندان مسلح مي شد چه كار مي كرديد؟ فكر مي كنم جواب تاريخ را با تعظيم و فروتني براي عملكرد هاي صاحب منصبان وقت شرمنده بدانيد و بايستي شما برادران ديني مطابق قرآن كريم كه سند واقعي مابين شيعه و سني است و كلاً به انسانيت ارج نهاده، به ريسمان الهي چنگ زده و با اتّحاد و اتّفاق اجازه تفرقه بين مسلمين را ندهيد و با خلوص نيت، اخوّت و انسانيت را به مقصد برسانيد و چشم حسودان و تنگ نظران را به راه حقيقي خيره كنيد.

اي حقيقت جويان دنيا و اي كساني كه اصل سياست ابا عبداله را قبول داريد و سياست هاي كاذب را ردّ مي كنيد، بدانيد سردمداران سياست كاذب از خون سرخ اباعبداله و يارانش كه سياست خدائي را آبياري كردند مي ترسند از فرزندان حقيقي شيعه مي دانند كه دوستداران امام چشمشان به لحظه هاي خدائي باز شود چيزي در مقابل ايشان نمي تواند ايستادگي كرده و تمام بت ها را مي شكنند و راه خداي متعال را مي پيمايند. پس هوشياري را نگهبان باشيم و ارزش خون حسين (ع) و اجداد و اولادش را كم رنگ نكنيم و انسانيت را ارج نهيم و با سياست حسيني دلها را جذب كرده و به نفس امّاره غلبه كنيم.

بزرگواران، پس سياست را از خاندان مولاي متّقيان حضرت علي ( ع ) بايد ياد گرفت كه چگونه سياستي بود كه پدر في مابين دو برادر حضرت امام حسين ( ع ) و حضرت عباس ( س ) چنان محبت و دوستي و برادري را استحكام بخشيده بودند كه اولاً كسي احساس نمي كرد اين دو نيمه سيب با آنهمه تفاوت. امام حسين (ع) نوه پيامبر (ص)، فرزند حضرت زهرا (س) و برادر تني حضرت امام حسن (ع) و حضرت زينب (س) يكطرف و ابوالفضل العباس (س) فرزند بانوي پاك و متقي خانم ام البنين از طرف ديگر، ولي هر دو فرزندان رشيد امام علي (ع) بودند تجلي در ذات آنان يك سيب درسته را ثمره داده بود. قبل از وقايع كربلا به حضرت عباس (س) وعده و وعيد هاي دنيوي داده بودند اما  حضرت فرمودند: يك تار موي برادرم حسين (ع) را به دنيا نمي فروشم و درست به فرموده اش عمل كرد. آيا سياست حقيقي اين است يا وعده يك عالم دروغهاي دنيوي در اين زمانه؟ حضرت امام حسين ( ع ) را حضرت ابوالفضل (س) تا زماني كه جان به جان آفرين نثار مي كردند به نام برادر صدا نكرده بودند و آن موقع بود كه در ميدان جنگ، امام را بنام به كمك خواستند و آنجا بود كه امام حسين(ع)  فكر كرد كه دنيا را به ايشان دادند اما حقيقت آن بود كه با شهادت حضرت عباس (س) در مقابل چشم برادر كمرشان شكست. حضرت ابوالفضل العباس (س ) هميشه امام را سيّدي صدا مي كردند و بدون اجازه ايشان در جائي نمي نشستند و در خارج از در مي ايستادند. البته اين روشي بود كه حضرت از پدر و مادرشان به ارث برده بودند و ايشان نهايت ادب و احترام را انجام مي داد و الّا امام حسين (ع) راضي به چنين رفتار برادر نبودند. آيا از اين بي ريائي ها و يكرنگي ها را در همين دوران مي شود مشاهده كرد؟ چنان مي شود كه سياست خالصانه را در آن زمان تاريخ به خاك كربلا دفن كرده و حالا اكثر سياست ها كذب است و عده كثيري از سياسيون امروز براي گذراندن روزگار و يا بدست آوردن پست و مقام، راه سياست كذب را طي مي كنند. اميد است انشاا... اين سياست هاي دروغين جاي خود را به يكرنگي ها بدهد و بيش از اين خداوند از بشر روي گردان نشود و زمين خاكي را با اينهمه مصيبت محل امتحان انسانها قرار ندهد و در صورت ادامه، بايد انسانهاي روي زمين تمام مصائب را منتظر شوند.

ناگفته نماند اكثر سياست مداران در اين جهان براي رسيدن به پست و مقام و خواسته دروني خود به هر راهي و حيله اي دست مي زنند و كوتاه نمي آيند. اما آقا و سالار شهيدان حضرت اباعبدا.... (ع) چنان اين جهان فاني و بي عاطفه را طلاق داده بود كه براي رسيدن به خالق خويش نه تنها زرق و برق دنيوي را ارزشي قائل نبود بلكه بهترين و نزديكترين نور ديدگانش را همراه خويش به وادي معرفت و رحمت و معشوق خود رهنمون ساختند. پس سياستمداران واقعي كه دست خود را رو نكرده و تنها به معبود خويش نشان يكرنگي و بي ريائي كرده باشند باختي را به خود روا نداشتند و هر لحظه زندگي توأم با مصائب و مشكلات را به ديده منت خريده گوهر گرانبهاي معرفت و عيار بالاي انساني را به خالق خويش به ارمغان بردند. بنا براين عزيزان و دوستداران امام حسين (ع) اينجاست كه رنگها خود را نباخته و خلوص نيت توأم با شهامت و سخاوت خالق را از مخلوق راضي و در مقام والاي انساني و به حد اعلاي بهشتي رساندند. ما دوستداران ابا عبدا... بايستي سعي كنيم با رفتار، كردار، گفتار و بينش خود ننگ به آن امام بزرگوار نباشيم. مقام اسناد جنت اعلاء حضرت علي اصغر (س) – حضرت رقيه (س) – حضرت علي اكبر (ع) – حضرت ابوالفضل العباس (ع) و حضرت قاسم (ع) و ديگر ياران حضرت سيدالشهدا را براي خود افتخاري بس والا براي رسيدن به حدّ اعلاي انساني بدانيم و رهرو آن بزرگواران از صغير تا كبير كه استاد ادب و معرفت والاي انساني بودند و هستند باشيم. تنها رمز موفقيت شيعيان جهان اتّحاد، يكرنگي، خلوص نيت و حفظ آبروي ائمه اطهار (ع) مي باشد و عاقبت بخيري ثمره آن است و الّا نيرنگ، حسادت، بخل و هزار چهره بودن باعث تفرقه شده و لعن خداوند سبحان و چهارده معصوم را در بر خواهد داشت و پشيماني در آخر عمر سودي نخواهد بخشيد. 

اگر سردمداران روشهاي مديريتي و سياسي امام حسين (ع) را موشكافي و مورد بررسي قرار دهند خواهند ديد كه قدرتمند ترين حاكمان آن زمان چقدر لشگر با تجهيزات روز داشتند اما چه كرد آن سياستمدار خدائي كه بعد از 1400 سال امروز ناني است كه از تنور با گرمي تمام خارج مي گردد و يا مانند ماهي كه تازه از آب گرفته مي شود و روز به روز محبت دوستدارانش بيش از پيش مي شود. سياستمداري كه طرفداران اديان ديگر نيز مردانگي، شهامت و امتحان آن حضرت را نسبت به خالقش مي ستايند و ياري از آن مي جويند. آنانكه در سياست امام (ع) مطالعه كرده اند ميدانند دليل اصلي اينهمه موفقيت و رمز توفيق حضرت امام حسين(ع) در پيشگاه الهي چه بوده؟ يك چيز بيش نمي باشد. يكرنگي و بي ريائي. شما اگر به سياستمداران كاذب اين زمانه نگاه كنيد خواهيد ديد كه به دو چيز فكر مي كنند: 1- مال اندوزي 2- فاميل گرائي توأم با حفظ مسند، آن هم با تخريب و ترور شخصيت هزاران نفر. پس فرق سياست خالص و سياست كاذب از زمين تا آسمان است. در خاتمه اين نوشتار به يك نكته مهم اشاره مي شود كه دوستداران حضرت ابا عبدالله (ع) بدانند تاريخ گوياي مصيبتهاست. اما گذشت خصلت مردان است كه از مولا علي (ع) يادگرفته ايم و معرفت و انسانيت را خيلي دوست داريم. ما شيعيان به هيچوجه دوست نداريم انسانهاي روي زمين از دوستداران چهارده معصوم رنجيده و دلتنگ شوند اما اجازه توهين نمي دهيم يا سرافكندگي را براي چند صباحي خوشي كاذب، پست و مقام ننگ مي دانيم و غيرت و شرف جوششي است كه در لحظه خود به يكايك شيعيان از زن و مرد روي مي دهد كه آن موقع دنيا جمع شود نمي تواند شرف آنان را زير پا بگذارد. چنانچه صدها سال گوياي اين عرايض بوده ايم و به لطف الهي تا ظهور حضرت مهدي (عج) خواهيم ديد. يا اباعبدا... ما را به راه درست و صادقانه رهنمون فرما و از سياست كاذب دور نگهدار و سياست خالص را از خداوند براي دوستدارانت بخواه. انشاا...